kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

زنان و دختران چطور پستانهای زیبایی داشته باشند راز زیبایی سینه ها

پستانهای زیبای زنان و دختران و بزرگی پستان ها به چه عواملی بستگی دارند

۱- رشد پستان: پستان یک زن ۲۰ ساله شامل چربی، غدد شیری و ماده ای به نام کولاژن یا کلاژن است (که باعث پیوند بافتها به هم و سفت نگه داشتن پستان می شود). اما به تدریج با بالا رفتن سن، غدد شیری و کولاژن تحلیل رفته و جای خود را به چربی بیشتر می دهد و این چربی اضافی باعث افتادن پستانها می شود. راهی برای جلوگیری از این روند نیست ولی پوشیدن سینه بندی که زیرش سیم دارد روند افت پستانها را کند می کند.

۲- وزن پستانها: اگر وزنتان بالا رفته و پستانهایتان بزرگ شده اند گناه وزن اضافی را به گردن آنها نیندازید. یک جفت پستان سایز یک چهارم A پوند، سایز B نیم پوند، سایز C سه چهارم پوند وD یک پوند وزن دارد.

۳- پوست پستان: پوست ناحیه پستان به خاطر کشیده شدن آن بسیار نازکتر از پوست بقیه بدن است و به همین خاطر سریعتر دچار خشکی می شود. حتما با استفاده از یک کرم سفت کننده پستانها را مرطوب نگهدارید. این کرمها باعث تحریک کولاژن و الاستین شده و حاوی عنصر ضد اشعه ماوراء بنفش و عنصر رتینول (ضد چروک) هستند. در عین حال از کرمهای مرطوب کننده معمولی مثل وازلین و آکوافور هم غافل نشوید.

۴- مو روی پستان: تقریبا همه زنها چند تاری مو (بین ۲ تا ۱۵ تار) روی پستان و نوک پستان دارند. قانون کلی این است که هر چه رنگ موی سر و پوست تیره تر باشد، احتمال داشتن مو روی نوک پستان بیشتر است. اگر این موها آزارتان می دهد، می توانید هر چند وقت یک بار موم بیندازید. اما اگر چند تار مو بیشتر نیست، استفاده از موچین راحت تر است. اول با الکل اطراف موها را ضدعفونی کنید. موها را با موچین بردارید و بعد با یک محلول ضد باکتری ماساژ دهید. با این کار یکی دو هفته ای از شر موها خلاص خواهید بود.

۵- نوک پستان: اندازه و شکل نوک پستان آدمها با هم تفاوت دارد. جهت آنها هم متفاوت است. نوک پستان می تواند سر بالا، سرپایین، به چپ، یا به راست باشد. حتی جهت نوک دو پستان بعضی از زنها با هم متفاوت است. همه این ها بستگی به نوع رشد هاله تیره دور نوک پستان دارد.

۶- سیکل پستانها: تغییر در میزان هورمونهای بدن باعث تغیر حالت مداوم پستانها است. در روزهای اول پس از عادت ماهانه به خاطر توازن هورمونها بافت پستان از همیشه نرم تر است. در میانه دوره به خطر هورمون استروژن پستانها حساستر می شود و بالاخره در هفته قبل از عادت ماهانه به خاطر میزان بالای پروژسترون پستانها متورم و کمی دردناک می شود. در ای حالت اگر خیلی اذیت می شوید می توانید از یک مسکن استفاده کنید و مصرف چای و قهوه را کم کنید.

۷- زمان مراجعه به دکتر: اگر نوبت معاینه پستانهایتان رسیده است، بهترین موقع همان هفته اول پس از عادت ماهانه است چون پوست پستان نرمتر است و اگر غده یا رشد غیر عادی وجود داشته باشد تشخیص راحت تر است.

۸- جراحی پلاستیک پستان: تابحال حدود ۲ میلیون زن در آمریکا پستانهایشان را جراحی پلاستیک کرده اند و هر سال هم ۲۵۰ هزار نفر به این تعداد افزوده می شود. متوسط سن زنانی که جراحی می شوند ۳۴ است. ۹۰ درصد پس از زایمان این کار را می کنند و اکثرا دو سایز پستانهایشان را بزرگ می کنند. حدود ۶ درصد از کسانی که جراحی می شوند ناراضی هستند و برای دستکاری مجدد یا برداشتن ژلاتین دوباره زیر تیغ می روند.

۹- خطر جراحی: تقریبا در ۱۰ درصد از موارد ژلاتین تخت می شود یا نشتی می کند و یا باعث چروک شدن پستان می شود و باید جایگزین یا کلا برداشته شود. مشکل دیگر سفت شدن بافت زخم مانند دور ژلاتین است که مستلزم یک جراحی مجدد است. در ضمن همیشه خطر عفونت و خونریزی پس از جراحی هم هست.

۱۰- آفتاب سوختگی: حتی از زیر سینه بند هم امکان آفتاب سوختگی پستان هست. سینه بند فقط به اندازه یک کرم ضد آفتاب با SPF پنج تا هفت عمل می کند. حتما اگر قصد دارید به ساحل دریا بروید یا حمام آفتاب بگیرید از یک کرم ضد آفتاب با SPF حداقل ۱۵ و محافظ ماوراء بنفش (نوع AوB) استفاده کنید وگرنه دچار چروک زود رس و لکه های قهوه ای خواهید شد.

۱۱- مراقبت از پوست اطراف پستان: منطقه بالا و میان دو پستان پر از غدد چربی است و به همین خاطر راحت لک می شود و خال در می آورد. در ضمن هر چه پستانها بزرگتر باشد، بیشتر عرق می کند و محل تجمع باکتری می شود. با استفاده از پودرهای جذب کننده در منطقه زیر و میان دو پستان از جمع شدن و مسدود شدن حفره های پوست جلوگیری کنید. در ضمن هر روز خصوصا پس از ورزش این دو منطقه را با دستمالهای باکتری کش تمیز کنید و اگر خواستید بعد از تمیز کردن از یک تونر حاوی کمی اسید سالیسیلیک استفاده کنید.


۱۲- شکاف بین دو سینه: اندازه پستانها ربط زیادی به زیبایی شکاف بین سینه ندارد. بیشتر حالت سینه و موقعیت سینه روی بدن است که مهم است. در ضمن پهنای بدن هم مهم است. اگر بدن از زیر بغل به پایین باریک باشد، شکاف بین سینه ها زیباتر خواهد بود

داستان کوتاه 92 زیبا و عاشقانه قهوه شور دختر پسر

داستان کوتاه عاشقانه زیبای قهوه شور پسر دختر


داستان کوتاه زیبا و عاشقانه قهوه شور 1392- 2013 ////// July 8, 2013, Monday pm
پسر، دختر را در یک مهمانی ملاقات کرد.
آخر مهمانی، دختر را به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش را قبول کرد.

در یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از آن بود که چیزی بگوید، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می کرد “خواهش می کنم اجازه بده برم خونه…

یکدفعه پسر پیش خدمت را صدا کرد، میشه لطفا یک کم نمک برام بیاری؟ می خوام بریزم تو قهوه ام.” همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه! چهره اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید، “چرا این کار رو می کنی؟” پسر پاسخ داد، “وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی.

حالا هر وقت قهوه نمکی می خورم به یاد بچگی ام می افتم، یاد زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برای والدینم که هنوز اونجا زندگی می کنند.” همینطور صحبت می کرد، اشک از گونه هایش سرازیر شد. دختر شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت، یک احساس واقعی از ته قلبش، مردی که می تونه دلتنگیش رو به زبون بیاره، اون باید مردی باشه که عاشق خونوادشه، هم و غمش خونوادشه و نسبت به خونوادش مسئولیت پذیره… بعد دختر شروع به صحبت کرد، در مورد زادگاه دورش، بچگیش و خانواده اش.
مکالمه خوبی بود، شروع خوبی هم بود. آنها ادامه دادند به قرار گذاشتن.

دختر متوجه شد در واقع اون مردیه که تمام انتظاراتش رو برآورده می کنه: خوش قلبه، خونگرمه و دقیق. اون اینقدر خوبه که مدام دلش براش تنگ میشه! ممنون از قهوه نمکی! بعد قصه مثل تمام داستانهای عشقی زیبا شد، پرنسس با پرنس ازدواج کرد و با هم در کمال خوشبختی زندگی می کردند….هر وقت می خواست قهوه برایش درست کند یک مقدار نمک هم داخلش می ریخت، چون می دانست که با اینکار لذت می برد.
بعد از چهل سال مرد در گذشت، یک نامه برای زن گذاشت، ” عزیزترینم، لطفا منو ببخش، بزرگترین دروغ زندگی ام رو ببخش. این تنها دروغی بود که به تو گفتم: ” قهوه نمکی”. یادت میاد اولین قرارمون رو؟ من اون موقع خیلی استرس داشتم، در واقع یک کم شکر می خواستم، اما هول کردم و گفتم نمک.
برام سخت بود حرفم رو عوض کنم بنابراین ادامه دادم. هرگز فکر نمی کردم این شروع ارتباطمون باشه! خیلی وقت ها تلاش کردم تا حقیقت رو بهت بگم، اما ترسیدم، چون بهت قول داده بودم که به هیچ وجه بهت دروغ نگم… حال من دارم می میرم و دیگه نمی ترسم که واقعیت رو بهت بگم، من قهوه نمکی رو دوست ندارم، چون خیلی بدمزه است… اما من در تمام زندگیم قهوه نمکی خوردم! چون تو رو شناختم، هرگز برای چیزی تاسف نمی خورم چون این کار رو برای تو کردم. تو رو داشتن بزرگترین خوشبختی زندگی منه. اگر یک بار دیگر بتونم زندگی کنم هنوز می خوام با تو آشنا بشم و تو رو برای کل زندگی ام داشته باشم حتی اگه مجبور باشم دوباره قهوه نمکی بخورم. ”

اشک هایش کل نامه را خیس کرد. یک روز، یه نفر از او پرسید، ” مزه قهوه نمکی چطور است؟ اون جواب داد “خیلی شیرین” !

داستان کوتاهی از حضرت عیسی

داستان صحبت های حضرت عیسی با یکی از مردگان

 

این یک داستان از حضرت عیسی با یکی از مردگان است

 

 آمده است : عیسی‌ بن مریم(ع) با جمعی از یاران خود از قریه‌ ای گذر می‌کردند که در آنجا عده‌ای دسته‌ جمعی در راه‌ها و خانه‌های خود مرده بودند.

 

حضرت به یاران خود فرمود: این‌ها با عذاب الهی اینگونه مرده‌اند وگرنه باید دفن می‌شدند.

 

یکی از اصحاب عرض کرد: دوست داریم ماجرای آنها را بدانیم.

 

مسیح(ع) خطاب به مردگان فرمود: ای اهل قریه!

 

یکی از آنان جواب داد: لیبک یا روح الله

 

فرمود: قصه‌ شما چه بوده است که اینگونه مرده‌اید؟

 

جواب داد: ما صبح در سلامت بودیم و شب خود را در هاویه دیدیم.

 

حضرت سوال کرد: هاویه چیست؟

 

عرض کرد: دریاهایی از جهنم که در آن کوه‌هایی از آتش وجود دارد.

 

حضرت پرسید: چه شد که اینگونه عذاب شدید؟

 

عرض کرد: محبت به دنیا داشتیم و طاغوت را می‌پرستیدیم.

 

فرمود: در چه حدی به دنیا محبت داشتید؟

 

عرض کرد: به همان اندازه که کودک مادرش را دوست دارد

 

وقتی مادر را می‌بیند شادمان می‌شود و وقتی مادر از نزد او می‌رود اندوهگین می‌گردد

 

سوال فرمود: عبادت شما برای طاغوت در چه حدی بود؟

 

عرض کرد:‌ هر دستوری می‌دادند اطاعت می‌کردیم

 

فرمود: چرا فقط تو از بین همه آنها به من جواب دادی؟

 

پاسخ داد: زیر آنها به لجام‌هایی از آتش بسته شده‌اند و ملائکه غلاظ و شداد بر آنها گمارده شده‌اند. اما من در بین آنها بودم ولی همه رفتارهای آنان را انجام نمی‌دادم. زمانی که عذاب فرا رسید مرا هم در بر گرفت و در حال حاضر کنار جهنم معلق هستم و همواره می‌ترسم که در آن بیفتم.

 

سپس مسیح (ع) فرمود: پس خواب در جای نامناسب و خوردن نان جو که با سلامت دین همراه باشید بیشترین خوبی است1".

 

امیرالمومنین(ع) نیز در این باره می‌فرمایند: "از دنیا(محبت دنیا) بپرهیز که هم دشمن دوستان خدا و هم دشمن دشمنان خداست؛ زیرا دوستان خدا را غمناک می‌کند و دشمنان او را فریب می‌دهد. دنیا سرایی است بس فریبنده و مکار، هر روز همسری برمی‌گزیند و هر شبی خانواده‌ای را به قتل می‌رساند. او هر ساعت و لحظه‌ای جمعی را از هم متفرق می‌کند2".

 

1- معانی الاخبار، ص341 و قصه‌های معنوی، ص109

 

2- نهج السعاده، ج3، ص174و202، دو روایت

 

 

3- در محضر امیرمومنان(ع) ص 435، ج5