kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

تو بیا آروم تو نم نم بارون


می خوامت نمیخوام ازت جدا شم
می ترسم یه وقت بری و من تنها شم


آی دلم بسوز آخ دلم بسوز دوستش دارم و میخوامش هنوز
من هنوز دلم پیش چشماشه نمیخوام دلش پیش کسی باشه

با من قدم بزن حالا که با منی حالا که بغضی ام حالا که سهممی
با من قدم بزن می لرزه دست و پام بی تو کجا برم بی تو کجا بیام

*---------*-------*
من نتونستم که باشم مرهم واسه دردات میدونم که منو نمیخوای میدونم که دیگه تنهام
میدونستم که دیگه نمیتونی بمونی پیشم میدونم که دیونه میشم میدونم که دیگه خیلی تنهام


تو بیا آروم تو نم نم بارون قدمامون بشکنه زیر بارون
تو بیا آروم و نم نم بگو تو گوشم تا بگی دوست دارم من بیهوشم

بعضی ها خیلی دو رنگ اند اما اینا رو تو ندون همونی که بودی بمون
برام سخته که یه فرشته منو به بازی گرفته یه روزی زند گی من بود و اما منو به بازی گرفته

نظرات 1 + ارسال نظر
شکیبا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com/

عجب...

با این کارتون که آدرسمو گرفتین یاد یه بنده خدایی افتادم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد