kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

kavirbienteha خدای مهربان من

فالگیر شعر

بده دستاتو تا فالت بگیرم  |  عزیزت یه سفر در پیش داره
 
این اسمی که کف دستت نوشتی |  میخواد ترکت کنه تنهات بزاره
 
اینا رو گفت و رفت اون فالگیره  |  سه بارم زیر گوشم گفت میمیره
 
بهش خندیدم و گفتم ولش کن  | یه چیزی گفت بیچاره فقیره
 
 
حالا من موندم و اسمی که کم کم |  داره از کف دستم پاک میشه
دارم کابوس فالم رو میبینم  | داره این قصه وحشتناک میشه
 
چقدر بی رحم این دنیای بی تو  چه حالی دارن این چشمای خیسم
با اشکام وسعت دلتنگیامو و دارم رو آستینم مینویسم
 
اگه گریه بزاره مینویسم جدایی داغ عاشق سوز میشه
عزیزم نیستی پیشم ببینی شبم با گریه کردن روز میشه

برگرد

برگرد  !!!

تو فکرتم هنوز هر لحظه با منی | من بغض میکنم لبخند میزنی می بینمت تو رو هر لحظه با خودم | باید بهت بگم من عاشقت شدم تو قصه مون بگو احساس تو کجاست | وقتی که سهم من یک عشق بی صداست فکر چشای تو می پیچه تو سرم 


 با اینکه عاشقم از قبل بدترم برگرد بی تو نمیتونم | برگرد عزیز تر از جونم برگرد بی تو نمیتونم | برگرد عزیز تر از جونم عشق تو سایه شد رو بی کسیه من | برگرد و اسممو بازم صدا بزن با گریه دلخوشم هم پرسه با غم ام | حرفی نمیزنم یک حس مبهمم دریایی از سکوت تو خونمون غرقه | با اینکه بین ما یه آسمون فرقه از راه رفتنت تو پاتو پس بکش | برگرد سمت من با من نفس بکش برگرد بی تو نمیتونم | برگرد عزیز تر از جونم برگرد بی تو نمیتونم | برگرد عزیز تر از جونم بـــــــــــــــــــــــــــــــــرگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد !